نوع شناسی حافظه
در این مقاله، در صدد انجام نوع شناسی حافظه هستیم که با شناسایی آن ها، در امر تقویت حافظه موفق تر خواهیم بود.
در این جا یک طرح طبقه بندی بر اساس میزان ثبات حافظۀ استوار ارائه می شود.
از این منظر حافظه به سه دسته طبقه بندی می شود: حافظۀ حسی، حافظۀ فعال، حافظۀ بلند مدت.
تلاش برای طبقه بندی حافظه ها بر اساس میزان ثبات و دیرپایی آن ها خالی از اشکال نیست، زیرا مرزهای دقیق و آشکاری مابین انواع حافظه وجود ندارد.
هر نوع از حافظه را که در نظر بگیریم با انواع دیگر در هم آمیخته است.
با این حال، سه طبقۀ عمده از حافظه که در این بخش ارائه می شود، در واقع فقط نقطۀ شروع این طبقه بندی است.
حافظه حسی
مرکز ثقل این نوع حافظه بر احساس ها استوار است.
احساس ها بلافاصله در مغز رمز گردانی نمی شوند، حس های گرفته شده از گیرنده ها( اندام های حسی) به آهستگی در طول سیستم عصبی حرکت می کنند و به علاوه در سیستم مزبور، این مراکز قشری بالاتر هستند که مسؤلیت پردازش اطلاعات را بر عهده دارند.
حافظۀ حسی اطلاعات گرفته شده از دنیای بیرون را به همان صورت حسی اولیه و برای مدتی که از مدتی که در معرض حواس بینایی، شنوایی و حواس دیگر قرار گرفته اند.
خیلی کمتر نیست، نگاه می دارد.
حافظۀ حسی بسیار غنی و مشروح است اما اطلاعاتش بسیار سریع از بین می روند مگر آن که برخی فرآیندهای خاص، زمینۀ انتقال آن ها را به حافظۀ کوتاه مدت یا بلند مدت فراهم آورند.
اگر چه این اعتقاد وجود دارد که برای هر حس حافظه ای وجود دارد اما مطالعات انجام شده در ارتباط با حافظۀ حسی بیشتر شامل حس های بینایی و شنوایی است.
نوع شناسی حافظه: حافظۀ شمایلی
هر حسی دارای حافظه ای است که آن نوع حافظه برای حس بینایی حافظۀ شمایلی نامیده می شود.
اسپرلینگ روش استانداردی را برای مطالعۀ این نوع حافظه ابداع کرد.
وی به آزمودنی ها یک ردیف حرف در یک مدت زمان بسیار کوتاه ارائه کرده و از آن ها خواست بخش هایی از این ردیف را بازآوری کنند.
لیست کامل حروف طولانی تر از آن بود که بتوان با یک دید اجمالی آن ها را به خاطر سپرد.
بر این اساس، وی برای رفع این مسئله بر این نظر بود که اگر حروف در یک انبارۀ حسی ذخیره شوند، آزمودنی ها زمانی که مشغول انجام دادن این تکلیف هستند می توانند آیتم هایی از آن سری حروف را به خاطر آورند.
وی سپس صداهایی را با تن( زیرو بمی) متفاوت، بلافاصله بعد از اتمام ارائۀ حروف و ای در دفعات کوتاه ارائه کرد.
وی درصدد دستیابی به این نکته بود که آیا آزمودنی ها می توانند بخش هایی از این ردیف لغت را به خاطر آورند و آیا این توانایی به واسطۀ فراموشی در حافظۀ شمایلی کاهش پیدا می کند یا نه؟
آزمایشات اسپرلینگ وجود انبارۀ حافظۀ شمایلی را تأیید کرده و مدت زمان ذخیرۀ اطلاعات را در آن یک چهارم ثانیه تخمین زد.
ولی، با استفاده از تکنیک های دیگر برآوردهای کاملاً متفاوتی تا حدود ۱۰۰ میلی ثانیه را نیز در مقایسه با برآورد طولانی تر اسپرلینگ، گزارش کرده اند.
این فرضیه که دو انبارۀ بینایی کوتاه مدت کاملاً متفاوت با پایه های عصب شناختی متفاوت در سیستم بینایی وجود دارد اختلافات موجود بر سر مدت زمان ذخیرۀ اطلاعات در حافظۀ شمایلی را می تواند برطرف کند.
به نظر می رسد یک نوع پایداری حافظه با این تجربه که همگی ما یک در تصویر بینایی داریم هماهنگ است.
مثلاً لنز فلاش دوربین جلوی چشمان ما در طول یک دورۀ کوتاه بعد از فلاش باقی می ماند.
حافظۀ پژواکی
حافظۀ حسی برای شنیدن حافظۀ پژواکی نامیده می شود.
بعد از این که اطلاعات توسط سیستم شنیداری دریافت شدند، این اطلاعات( صداها یا پژواک ها) در یک مدت زمان کوتاه در سیستم عصبی نگهداری می شوند.
به آزمودنی ها در یک مدت زمان کوتاه صداهایی در دو موقعیت کاملاً متفاوت ارائه شد:
در موقعیت گزارش کامل، آزمودنی ها تا جایی که می توانستند می بایستی اطلاعات را بازیابی می کردند، در حالی که در موقعیت گزارش نسبی، برای بازآوری اطلاعات فقط یکی از سه (صداهایی با تن بلند، متوسط و پایین) سرنخ بازیابی به آزمودنی ها ارائه می شد.
تکنیک گزارش نسبی برآوردهای بهتری از توانایی حافظۀ پژواکی بدست داد، هر چند، اگر نشانه های پاسخ ۴ ثانیه به تأخیر می افتادند این اثر بخشی از بین می رفت.
این داده حاکی از ظرفیت محدود حافظۀ پژواکی دارد.
همانند حافظۀ شمایلی به نظر می رسد دو شکل متفاوت پایداری شنیداری کوتاه مدت وجود داشته باشد که یکی از آن دو کوتاه مدت تر از دیگری است.
کوتاه ترین شکل فقط سی میلی ثانیه به طول می انجامد، اما شکل طولانی تر ممکن است ۲ تا ۱۰ثانیه تداوم داشته باشد.
احتمالاً حافظۀ پژواکی به درک گفتار و درک سایر سیگنال های شنیداری که در طول زمان به سرعت تغییر می کنند، کمک می نمایند.
حافظۀ فعال
اصطلاح حافظۀ فعال برای توصیف یک سیستم حافظۀ کوتاه مدت که در آن اطلاعات برای یک دورۀ کوتاه زمانی ذخیره و دستکاری می شوند، استفاده می شود.
به عنوان مثال هنگام حل یک مسئلۀ ریاضی مانند ۳۸۴+۷۴۳ بدون استفاده از ماشین حساب، مداد و کاغذ، این حافظۀ فعال است که درگیر می شود.
برای حل این مسئله فرد ابتداً باید عدد دوم را در حافظه ذخیره کند سپس ارقام انتهای هر دو بخش را با هم جمع کند، نتیجۀ به دست آمده را ذخیره کرده و نیز به طور همزمان دو رقم آخر دیگر را با هم جمع کندو الی آخر…. تا زمانی که مسئله به طور کامل حل شود.
نظریۀ فعال یک نظریه نسبتاً جدید و از مفهوم پردازی های پیشین حافظۀ کوتاه مدت متفاوت است.
این نظریه به دستکاری فعال و استفاده از اطلاعات تأکید دارد تا فقط ذخیره سازی و اندوزش آن ها.
با این وجود، کارکردهای ذخیره سازی و دستکاری اطلاعات فوق العاده حائز اهمت هستند.
ما ابتداً به ذخیره سازی اطلاعات می پردازیم و در مرحلۀ بعد آن ها را دستکاری می کنیم.
بدون دیدگاه